احمد تتویتَتَوی، احمد بن نصرالله فاروقی (د ۹۹۶ق/ ۱۵۸۸م)، معروف به قاضی احمد یا ملااحمد تتوی، تاریخنویس عصر تیموریان هند بود. ۱ - پیشینهتاریخ و محل دقیق ولادت او دانسته نیست، اما نقوی تولد او را پیش از ۹۴۰ق و در شهر تته (تهتهه) دانسته است. [۱]
حسین عارف نقوی، تذکرۀ علمای امامیۀ پاکستان، ج۱، ص۲۶، ترجمۀ محمدهاشم، مشهد، ۱۳۷۰ش.
پدر او، نصرالله فاروقی، قاضی حنفی تته، نسب خود را به خلیفۀ دوم میرساند. [۲]
عبدالحی، نزهة الخواطر، ج۴، ص۲۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.
[۳]
عبدالقادر بدائونی، منتخب التواریخ، ج۲، ص۲۲۱، به کوشش احمدعلی کلکته، ۱۸۶۵- ۱۸۶۹م.
[۴]
حسین عارف نقوی، تذکرۀ علمای امامیۀ پاکستان، ج۱، ص۲۶، ترجمۀ محمدهاشم، مشهد، ۱۳۷۰ش.
احمد در جوانی به مذهب شیعه گروید. [۵]
نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۹۰_۵۹۱، تهران، ۱۳۷۵ق.
پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در تته، در ۲۲ سالگی راهی مشهد شد و نزد علمای آن دیار به فراگیری علم کلام ، حدیث ، فقه و ریاضیات همت گماشت. مدتی نیز در شیراز و قزوین ساکن گردید. آنگاه به عتبات عراق و عربستان رفت و همه جا به شاگردی نزد دانشمندان مینشست. [۶]
عبدالحی، نزهة الخواطر، ج۴، ص۲۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.
[۷]
نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۹۱، تهران، ۱۳۷۵ق.
در همین دوره مدتی را نیز نزد شاه طهماسب صفوی در قزوین به سر برده است. [۸]
عبدالحی، نزهة الخواطر، ج۴، ص۲۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.
آفتاب اصغر گرایش قاضی احمد به تشیع را مربوط به همین زمان دانسته، [۹]
آفتاب اصغر، تاریخنویسی فارسی در هند و پاکستان، ج۱، ص۱۴۰، لاهور، ۱۳۶۴ش.
ولی این اظهارنظر مخالف گزارشهای موجود است. [۱۰]
نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۹۱، تهران، ۱۳۷۵ق.
[۱۱]
صدرالافاضل، مطلع انوار، ج۱، ص۸۳، ترجمۀ محمد هاشم، مشهد، ۱۳۷۴ش.
وی پس از مرگ شاه طهماسب در ۹۸۴ق/۱۵۷۶م به هند بازگشت و مدتی در گلکنده نزد قطب شاه اقامت گزید؛ سپس به بیجاپور رفت و در دربار علی عادل شاه با بزرگانی چون فتحالله شیرازی و امیرنظامالدین مصاحب شد و به تدریج آوازۀ علم و فضلش دکن را فرا گرفت، به گونهای که او را ارسطوی زمان میخواندند. [۱۲]
صدرالافاضل، مطلع انوار، ج۱، ص۸۳، ترجمۀ محمد هاشم، مشهد، ۱۳۷۴ش.
مهمترین مرحلۀ زندگی تتوی از ۹۹۰ق با رفتن به فتح پورسیکری و پیوستن به دربار اکبرشاه آغاز گردید.۲ - مذهبتمام منابعی که از تتوی یاد کردهاند، بر اعتقاد استوار او به تشیع و صراحت در گفتار و نوشتار و پرهیز از هرگونه مصلحتاندیشی توافق دارند. [۱۳]
عبدالقادر بدائونی، منتخب التواریخ، ج۲، ص۳۱۷، به کوشش احمدعلی کلکته، ۱۸۶۵- ۱۸۶۹م.
[۱۴]
ابوالفضل علامی، اکبرنامه، ج۳، ص۵۲۷، کلکته، ۱۸۸۶م.
شرح مباحثات مذهبی متعدد او در منابع آمده است. [۱۵]
نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۹۲، تهران، ۱۳۷۵ق.
[۱۶]
شاهنوازخان، مآثرالامرا، ج۳، ص۲۶۰، به کوشش اشرف علی، کلکته، ۱۲۰۹ق.
این گرایش و صراحت، برخی از متعصبان را به مخالفت با او برانگیخت که سرانجام به قتلش منتهی شد. قاتل او شخصی به نام میرزا فولاد برلاس، فرزند خدادادخان بود که خاندانش سالیان دراز در دستگاه تیموریان خدمت میکردند. پیش از آنکه تتوی بر اثر جراحات از دنیا برود، با فرمان اکبرشاه، میرزا فولاد محکوم به قصاص گردید و کشته شد. [۱۷]
شاهنوازخان، مآثرالامرا، ج۳، ص۲۶۱، به کوشش اشرف علی، کلکته، ۱۲۰۹ق.
صدرالافاضل، [۱۸]
صدرالافاضل، مطلع انوار، ج۱، ص۸۴، ترجمۀ محمد هاشم، مشهد، ۱۳۷۴ش.
تاریخ زخم خوردن تتوی را ۲۲ صفر و وفات او را ۲۵ صفر سال ۹۹۶ دانسته است. [۱۹]
آقابزرگ، الذریعه، ج۱، ص۳۷۳.
[۲۰]
علی بهرامیان، «نگاهی به تاریخ الفی»، ج۱، ص۵۶، نشر دانش، تهران، ۱۳۷۸ش.
جسد وی را در حظیرۀ ملاحبیبالله در لاهور به خاک سپردند. به گفتۀ بدائونی، مخالفان او در غیبت اکبرشاه، جسد را از قبر بیرون آوردند و سوزاندند و خاکستر آن را در رودخانه ریختند. [۲۱]
آل داود، مقدمه بر تاریخ الفی احمد تتوی و آصفخان قزوینی، ج۱، ص۳۲، تهران، ۱۳۷۸ش.
آتش خصومت مخالفان تتوی پس از مرگ او خاموش نشد، چنانکه بدائونی همواره از او با دشنام یاد کرده است. [۲۲]
عبدالقادر بدائونی، منتخب التواریخ، ج۲، ص۳۱۹، به کوشش احمدعلی کلکته، ۱۸۶۵- ۱۸۶۹م.
[۲۳]
عبدالقادر بدائونی، منتخب التواریخ، ج۲، ص۳۶۴_۳۶۵، به کوشش احمدعلی کلکته، ۱۸۶۵- ۱۸۶۹م.
کینۀ مخالفان تتوی از ذکر ماده تاریخ قتل او نیز قابل فهم است که آوردهاند: «زهی خنجر فولاد». [۲۴]
عبدالقادر بدائونی، منتخب التواریخ، ج۲، ص۳۶۴، به کوشش احمدعلی کلکته، ۱۸۶۵- ۱۸۶۹م.
با این همه، به وسعت معلومات و تسلط او بر علوم گوناگون حتیٰ از سوی بدائونی نیز تصریح شده، و او را «ملای خوبی» دانسته است. [۲۵]
آل داود، مقدمه بر تاریخ الفی احمد تتوی و آصفخان قزوینی، ج۱، ص۳۱، تهران، ۱۳۷۸ش.
نثر پارسی او پخته و منسجم است و استفاده از آیات و احادیث بر تسلط او بر زبان عربی دلالت دارد.۳ - آثـار۱. تاریخ الفی. اکبرشاه به سبب علاقه به تاریخ و متون تاریخی، خواهان تألیف کتابی مفصل در تاریخ هزار سالۀ اسلام از رحلت پیامبر (ص) تا زمان خود شد. تدوین این اثر را ۷ تن از نویسندگان از جمله عبدالقادر بدائونی و نقیبخان قزوینی در ۹۹۳ق آغاز کردند. با بروز پارهای اختلافها و به توصیۀ ابوالفتح گیلانی، تتوی مأموریت یافت این کتاب را از ۴۶ق به بعد، به تنهایی تدوین کند. پس از قتل او، ادامۀ کار به آصفخان قزوینی واگذار گردید. وی وقایع را تا ۹۹۷ق ادامه داد و پس از مدتی (حداقل ۴ سال ) با نظارت و تصحیح خود او و بدائونی و مقدمهای که گویا بعدها ابوالفضل علامی بر کتاب نوشت، تقدیم اکبرشاه گردید. [۲۶]
عبدالقادر بدائونی، منتخب التواریخ، ج۲، ص۳۱۸_۳۱۹، به کوشش احمدعلی کلکته، ۱۸۶۵- ۱۸۶۹م.
از آنجا که در هیچ یک از نسخههای موجود این اثر، وقایع پس از سال ۹۸۴ق نیامده است و در مقدمۀ علامی نیز دیده نمیشود، تاریخ دقیق اتمام این اثر مشخص نیست. بیشتر محققان، تتوی را مؤلف تاریخ الفی میدانند [۲۷]
عبدالحی، نزهة الخواطر، ج۴، ص۲۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.
[۲۸]
علیاصغر حکمت، سرزمین هند، ج۱، ص۹۷، تهران، ۱۳۳۷ش.
و آن به سبب نگارش بخش عمدهای از کتاب، یعنی از سال ۴۶ق تا زمان چنگیزخان است. سبک نگارش تتوی در تاریخ الفی، روان و نثر او خالی از هرگونه تکلف است. وقایع هزار سالۀ اسلام در این کتاب به صورت سالشمار آمده، اما مبدأ تاریخ را رحلت پیامبر (ص) گرفته است، نه هجرت . شیوۀ گزارش مطالب نشان میدهد که تتوی و دیگر نویسندگان اثر به مهمترین منابع تاریخی پیشینیان و به ویژه نوشتههای مورخان تیموری در ایران دسترسی داشته، و این منابع عموماً در کتابخانۀ اکبرشاه نگهداری میشده است. [۲۹]
عبدالقادر بدائونی، منتخب التواریخ، ج۲، ص۳۱۸_۳۱۹، به کوشش احمدعلی کلکته، ۱۸۶۵- ۱۸۶۹م.
نکتۀ مهم دیگر، احتمال استفادۀ تتوی از بخشهای گمشدۀ تاریخ بیهقی است که در ذکر حوادث مربوط به غزنویان و خصوصاً نیمۀ دوم سدۀ ۴ق از آن سود برده است. [۳۰]
آل داود، مقدمه بر تاریخ الفی احمد تتوی و آصفخان قزوینی، ج۱، ص۱۹_۲۰، تهران، ۱۳۷۸ش.
تاریخ الفی در میان منابع گوناگون تاریخی دورۀ تیموریان جایگاهی کم نظیر دارد. این اثر منبع بسیاری از آثار بعدی بوده است که از آن جمله میتوان به تذکرۀ هفت اقلیم امین احمد رازی اشاره کرد. [۳۱]
امین احمد رازی، هفت اقلیم، ج۱، ص۴۸۷، به کوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ش.
وجود نسخههای خطی متعدد نیز حاکی از اهمیت و رواج این اثر است. استوری فهرستی از ۴۶ نسخۀ تاریخ الفی را بر میشمارد. نسخههای متعددی هم در هند و پاکستان وجود دارد که منزوی برخی از آنها را یادآور شده است. بخشهایی از دو نسخۀ مصور نفیس در موزۀ هنرهای زیبای ویرجینیا و موزۀ هنری وُرسِستر ماساچوست نگهداری میشود. متن کامل تاریخ الفی به تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد در ۸ جلد (تهران، ۱۳۸۲ش) و بخش پایانی کتاب که در برگیرندۀ وقـایـع ۸۵۰ تا ۹۸۴ ق است، بـه کـوشش علی آل داود (تـهران، ۱۳۷۸ش) به چاپ رسیده است.۲. احسن القصص و دافع الغصص. به تصریح تتوی، این اثر گزیدهای از تاریخ الفی است. در سدۀ ۱۳ق احمد بن ابی الفتح شریف اصفهانی، این کتاب را تغییراتی جزئی داد و به خود منسوب کرد. [۳۲]
احمد منزوی، حاشیه بر ادبیات فارسی استوری، ج۱، ص۶۰۳_۶۰۴، تهران، ۱۳۶۲ش.
از این تحریر نسخههای متعددی در کتابخانههای ملی، آستان قدس، مدرسۀ سپهسالار و دانشگاه تهران نگهداری میشود. ظاهراً تنها نسخهای که در آن از تتوی به عنوان نویسنده نام برده شده، نسخهای است که مؤلف الذریعه در نجف نزد محمد صادق کمونه دیده است. [۳۳]
آقابزرگ، الذریعه، ج۱، ص۲۸۸.
۳. خلاصة الحیات. این اثر که به نثری فنی و مصنوع نگاشته شده، پس از تاریخ الفی، مهمترین کتاب تتوی است. خلاصة الحیات مشتمل است بر سرگذشت فیلسوفان و حکیمان دوران باستان؛ هرچند که مؤلف نزهة الخواطر، بر آن است که فصلی دربارۀ فیلسوفان مسلمان نیزدر این اثر وجود داشته است. [۳۴]
عبدالحی، نزهة الخواطر، ج۴، ص۲۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.
این کتاب به فرمان ابوالفتح بن عبدالرزاق گیلانی که خود از حکیمان دربار اکبرشاه بود، نگاشته شد. [۳۵]
عصمت نسرین، «کتاب خلاصة الحیات»، ج۱، ص۱۷۳_۱۷۴، دانش، اسلامآباد، ۱۳۶۸- ۱۳۶۹ش.
[۳۶]
عصمت نسرین، «کتاب خلاصة الحیات»، ج۱، ص۱۸۳، دانش، اسلامآباد، ۱۳۶۸- ۱۳۶۹ش.
دانش پژوه این اثر را تألیفی از چند کتاب معدود میداند، [۳۷]
محمدتقی دانشپژوه، «تاریخنگاری فلسفه»، ج۱، ص۱۶۹، همراه نزهة الارواح و روضة الافراح محمد شهرزوری، تهران، ۱۳۶۵ش.
اما باید گفت که تتوی در تألیف این اثر، آثار متعددی از نویسندگان پیشین را در اختیار داشته، و به آنها استناد کرده، و اطلاعات سودمندی براساس منابع مربوط به ایران باستان و نکات ارزشمندی از علوم پزشکی و نجوم ارائه داده است. در برخی از مآخذ، نام کتاب را خلاصة الحیوان فی تاریخ احوال الحکماء الاعیان نیز آوردهاند. [۳۸]
آل داود، مقدمه بر تاریخ الفی احمد تتوی و آصفخان قزوینی، ج۱، ص۳۴، تهران، ۱۳۷۸ش.
محمدتقی بهار از این اثر با عنوان تاریخ الحکما یاد کرده است. [۳۹]
محمدتقی بهار، سبکشناسی، ج۳، ص۲۵۸، تهران، ۱۳۵۵ش.
منزوی چندین نسخه از خلاصةالحیات را برشمرده [۴۰]
احمد منزوی، فهرستوارۀ کتابهای فارسی، ج۳، ص۲۱۲۴، تهران، ۱۳۷۴- ۱۳۷۹ش.
که کهنترین آن متعلق به کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران است. [۴۱]
عصمت نسرین، «کتاب خلاصة الحیات»، ج۱، ص۱۸۶، دانش، اسلامآباد، ۱۳۶۸- ۱۳۶۹ش.
در کتابخانه خدابخش نیز نسخهای از این اثر نگهداری میشود.۴ - سایر آثارشوشتری به ۳ اثر از تتوی اشاره کرده که تاکنون نسخهای از آنها به دست نیامده است: رسالهای در تحقیق تریاق فاروق که دربرگیرندۀ مباحثی در طب و داروشناسی بوده است؛ رسالهای در اخلاق؛ و رسالهای در اسرار حروف و رموز اعداد بر مبنای کتاب مفاحص. [۴۲]
نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۹۲، تهران، ۱۳۷۵ق.
ابوالفضل علامی نیز در آیین اکبری به ترجمهای از معجم البلدان اشاره دارد که تتوی با همکاری قاسم بیک، شیخ منور و عدهای دیگر آن را تهیه کرده بودند. [۴۳]
ابوالفضل علامی، آیین اکبری، ج۱، ص۷۶_۷۷، کلکته، ۱۸۹۳م.
تتوی در دیباچۀ خلاصة الحیات از کتاب مفصل دیگری با نام مرآة العالم نام میبرد که در حال تألیف آن بوده است.۵ - فهرست منابع(۱) آفتاب اصغر، تاریخنویسی فارسی در هند و پاکستان، لاهور، ۱۳۶۴ش. (۲) آقابزرگ، الذریعه. (۳) آل داود، مقدمه بر تاریخ الفی احمد تتوی و آصفخان قزوینی، تهران، ۱۳۷۸ش. (۴) ابوالفضل علامی، آیین اکبری، کلکته، ۱۸۹۳م. (۵) ابوالفضل علامی، اکبرنامه، کلکته، ۱۸۸۶م. (۶) عبدالقادر بدائونی، منتخب التواریخ، به کوشش احمدعلی کلکته، ۱۸۶۵- ۱۸۶۹م. (۷) محمدتقی بهار، سبکشناسی، تهران، ۱۳۵۵ش. (۸) علی بهرامیان، «نگاهی به تاریخ الفی»، نشر دانش، تهران، ۱۳۷۸ش. (۹) علیاصغر حکمت، سرزمین هند، تهران، ۱۳۳۷ش. (۱۰) محمدتقی دانشپژوه، «تاریخنگاری فلسفه»، همراه نزهة الارواح و روضة الافراح محمد شهرزوری، تهران، ۱۳۶۵ش. (۱۱) امین احمد رازی، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ش. (۱۲) شاهنوازخان، مآثرالامرا، به کوشش اشرف علی، کلکته، ۱۲۰۹ق. (۱۳) نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۷۵ق. (۱۴) صدرالافاضل، مطلع انوار، ترجمۀ محمد هاشم، مشهد، ۱۳۷۴ش. (۱۵) عبدالحی، نزهة الخواطر، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م. (۱۶) احمد منزوی، حاشیه بر ادبیات فارسی استوری، تهران، ۱۳۶۲ش. (۱۷) احمد منزوی، فهرستوارۀ کتابهای فارسی، تهران، ۱۳۷۴- ۱۳۷۹ش. (۱۸) عصمت نسرین، «کتاب خلاصة الحیات»، دانش، اسلامآباد، ۱۳۶۸- ۱۳۶۹ش. (۱۹) حسین عارف نقوی، تذکرۀ علمای امامیۀ پاکستان، ترجمۀ محمدهاشم، مشهد، ۱۳۷۰ش. ۶ - پانویس
۷ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد تتوی»، ج۱۴، ص۵۷۷۱. |